علی حسنلو: محمدعلی کشاورز، بازیگر پیشکسوتی که نقشهای بهیادماندنی زیادی را بازی کرده و هنوز هم دیالوگهایی از آنها در خاطر همه مانده است. او عاشق فرهنگ و تمدن ایرانی است و نگران وضعیت هنر کشور. از اوضاع بازیگری گرفته تا شیوع اعتیاد در بین جوانان را بهعنوان دغدغههای خود در این گفتوگو مطرح کرد که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
آقای کشاورز! وضعیت جسمی شما چگونه است؟
حالم بد نیست. البته بیرون نمیتوانم بروم و همیشه در خانه هستم و خوابیدهام. کار فیزیوتراپی هم روی من انجام میشود تا بتوانم به حالت عادی خود بازگردم. خلاصه اینکه تحت درمان در حال زندگی کردن هستم.
از لحاظ هزینههای درمان مشکلی ندارید؟
خوشبختانه من بازنشسته وزارت فرهنگ هستم و به همین دلیل از بیمه آن هزینههایم پرداخت خواهد شد. بیمه تکمیلی هم دارم که این کار مرا از لحاظ تأمین هزینهها راحتتر کرده است. من که خود نمیتوانم پیگیر مسائل باشم ولی خواهرم این کارها را میکند و باید پیگیری کند تا ببینیم چه مقدار از هزینههای ما را خواهند داد.
مسئولان، خبری از وضعیت شما دارند و آیا کسی به عیادت شما آمده است؟
بله مسئولان به من محبت دارند و خوشبختانه پیگیر احوال من هستند ولی باید اشاره کنم همه کسانی که در وضعیت من قرار دارند، این حمایتها از آنان نمیشود. داروها فوقالعاده گران شده و هزینههای درمان سرسامآور است، حتی برخی داروها پیدا نمیشود. من بیمه هستم ولی هنرمندان و برخی از افراد عادی جامعه، در حال له شدن زیر بار این فشارها هستند.
اتفاقاً خانه تئاتر چندی پیش فراخوانی برای کمک به هنرمندان بیمار داده بود چون خانوادههایشان توانایی تأمین هزینه درمان بیماریهای خاص آنها را ندارند.
بله، باید این کارها باشد. باید همه هنرمندان بیمه شوند تا مشکلاتی پیش نیاید. من نه عضو خانه تئاتر هستم و نه خانه سینما، اما توصیه میکنم به هنرمندانی که در فرهنگ و هنر به کشور خود خدمت کردند، کمک شود. اگر سینماگری یا هنرمند تئاتری حین کار آسیبی ببیند و دچار مشکل حادی شود چه کسی به داد او خواهد رسید؟ هزینههای درمان و زندگیاش را چگونه پرداخت کند؟ خرج خانواده او را چه کسی میدهد؟ باید فکری به حال این هنرمندان کرد. کسانی که دچار مشکلات خاص و حادی هستند، باید حقوق ثابتی بگیرند چون خانوادههای آنها تحت فشار هستند.آن هم با اوضاع اقتصادی امروز که هر بار میخواهی پنیر بخری قیمتش با قبل فرق دارد و بالا رفته، به هر کسی هم که هرچه بگویی، میگوید دلار بالا رفته است. مگر سوپرمارکت با دلار کار میکند که قیمتش را با دلار بالا میبرد؟ با این شرایط چه به روز کسانی میآید که درآمدشان کم است.
از طرفی برخی هنرمندان در همین شرایط، سال به سال پول میگیرند و برخی بعد از یک سال هم نمیتوانند پول خود را بگیرند. مخصوصا در تئاتر که شرایط مالی بدتر از قبل شده است.
دقیقا همینطور است. یکی از بچهها پیش من آمده بود و میگفت که دو سال است پول خود را نگرفته و تهیهکننده پول او را نمیدهد. در تئاتر هم بعد از این همه سال هنوز قیمت قراردادها بالا نرفته و این فقط تورم بوده که بالا رفته است. دیگری میگوید تهیهکنندهاش ناپدید شده و هر روز خبر بدی از اوضاع هنر میآید. این چه بساطی است؟ من 5 سال است که کار نمیکنم ولی خیلی چیزها را میبینم. سناریوهایی که به من دادند آنقدر ضعیف بود که گفتم نه. از طرفی برخی بازیگران در آن فیلمها بودند که من با آنها نمیتوانم کار کنم. هنرمند باید فرهنگ داشته باشد. هر کسی پول و سرمایه دارد، میشود تهیهکننده، آن کسی هم که از مادرش قهر میکند، میشود کارگردان و بازیگر.
مشکل اساسی و اصلیای که دنیای هنر امروز با آن درگیر است، چیست که کار به اینجا کشیده است؟
به نظر مشکل اساسی ما در کل جامعه اخلاق است که به هنر هم سرایت کرده است. ما نسلی بودیم که معلمان ما در هنر دائم به ما تأکید میکردند اخلاق را هیچ وقت فراموش نکنید. من در کنار کسانی چون سمندریان، انتظامی و دیگران وقتی سراغ دکتر مهدی فروغ در اداره تئاتر میرفتیم، او نخستین چیزی که به آن اشاره میکرد، اخلاق و انسانیت بود. او میگفت اخلاق و انسانیت بر همه چیز مقدم است ولی امروز این خبرها نیست و همه برای هم میزنند. مردم چرا همدیگر را زیر سؤال میبرند و با هم درگیرند؟ چرا هنرمندان تا این حد مشغول کوبیدن هم هستند، این شرایط بدی است. دنیای بازیگری شده رابطه و باندبازی. بالاخره جوانان، عاشق هنر و سینما هستند و با اشتیاق سراغ آن میآیند ولی متأسفانه برخی چهرههای شناختهشده از آنها سوءاستفاده میکنند. تهیهکنندهها هم آنها را سر میدوانند و پول نمیدهند. انتظار داریم در این شرایط چه اتفاقی بیفتد؟
این جوانان اگر بخواهند از کانال چهرههای مافیایی رد نشوند ولی وارد سینما شوند، چه کار باید بکنند؟
اول اینکه هر بازیگری که میخواهد پخته شود باید از تئاتر شروع کند. کسی که در تئاتر، بازیگری را یاد بگیرد مطمئنا کارش بهتر خواهد بود. این قاعدهها اشتباه است و نباید جوانان را سراغ اینها فرستاد. مطمئنا باید نهادهایی باشند که از بازیگران جوان حمایت کنند تا این سوءاستفادهها از آنان نشود. از طرفی باید مشاور حقوقی برای همه بازیگران وجود داشته باشد تا کسی سر آنها کلاه نگذارد. وقتی یکی پول دارد و فهمی از فرهنگ ندارد، میشود تهیهکننده، باید کسی باشد که حامی هنرمندان در این معادلات مالی باشد چون هنرمندان با قوانین مالی آشنایی ندارند. این یک اشکال بزرگ سینمای ما است که برخی تهیهکنندهها آدمهای فرهنگی و هنری نیستند. فکر کنید یک جواهرفروش چون پولدار است، تهیهکننده شود و حالا این آقا در فیلم نظر هم بدهد و بازیگران آن را خود انتخاب کند، مشخص است که چه بلایی سر سینما میآید.
البته متأسفانه خود بازیگران هم آنچنان فرهنگی نیستند و برخی فقط به دنبال حواشی هنر هستند نه خود هنر. شاید بتوان گفت بازیگران واقعی در هنر امروز به نوعی غریبه شهر هستند.
بله اینگونه است. ما در گذشته هنرمندانی داشتیم با مطالعه و اهل فکر، کسانی که میدانستند از هنر چه میخواهند. مرحوم علی حاتمی، تئاتر را میفهمید، ادبیات را میشناخت، فرهنگ ایرانی را درک کرده بود، انسانشناسی میفهمید ولی حالا بچههای جوان امروز، کشور خود را نمیشناسند و اصلا نمیدانند در گذشته آنها چه اتفاقاتی افتاده است. هنرمندی که مردم جامعهاش را نشناسد مشخص است حرفی برای او ندارد. کسی که نمیداند انسانهایی که در جنوب ایران زندگی میکنند در چه شرایطی هستند و چگونه فکر میکنند و مردم زاهدان، آذربایجان، خراسان و... چگونه مردمانی هستند، چگونه فیلم ایرانی میسازد یا بازی میکند یا مینویسد؟ تقصیر خود ما هم هست و فقط به دیگران ربط ندارد. ما فقط مشغول زدن همدیگر هستیم.
اوضاع تلویزیون را چطور ارزیابی میکنید؟
من نه تلویزیون دارم، نه ماهواره و نه اینترنت و نه موبایل. خانوادههای امروز به جای اینکه بچههای خود را با فرهنگ ایرانی آشنا کنند، به جای اینکه بگویند در گذشته ایران بزرگانی چون فردوسی، حافظ، سعدی، مولانا، عطار و این همه نامی دیگر بوده، نشستهاند پای تلویزیون و ماهواره سریالهای بیارزش و سطحی میبینند یا برنامههایی که هیچ محتوایی ندارد. بچههایی که اینگونه تربیت شوند در آینده چگونه مردمانی خواهند بود؟ حتی دیگر هنرمندان ما هم فقط اسم مولانا و حافظ را میدانند و آثارشان را نمیخوانند. بازیگر باید فرد باسواد و بافرهنگی باشد. بازیگر باید بااخلاق باشد. بازیگرانی چون فردین و ملکمطیعی آدمهای بسیار بااخلاقی بودند. کسی که اخلاق داشته باشد، بین مردم محبوب میماند. به اعتقاد من هر هنری، فرهنگ خاص خود را دارد و بازیگری موفق است که فرهنگ هنر خود را بشناسد.
با اینکه شما تلویزیون، ماهواره، اینترنت و موبایل ندارید، کتاب زیاد دارید. اما اوضاع کتاب و نشر هم خوب نیست. درباره اوضاع کتاب حرفی دارید؟
فرهنگ ما در دنیا حرف اول را میزند. دو اسطورهساز بزرگ دنیا یکی هومر است و دیگری فردوسی ما. کتاب چیزی است که در دنیا ما را با آن میشناسند چون مکتوبات ما غنی است. اگر میخواهیم کشورمان را در برابر تهاجم بیگانگان پایدار نگه داریم باید فرهنگ ایران را گسترش دهیم. در طول تاریخ ما این همه مورد تهاجم قرار گرفتیم ولی چرا هنوز ایرانی هستیم؟ چون ما یک تمدن بزرگ و ریشهدار داریم که بیگانه از جنگ با آن عاجز است. زشت است برای این فرهنگ غنی که ناشر با گذراندن این همه سد و ممیزی آخرش دو هزار و 500 نسخه از کتابش را منتشر میکند و آخر هم در کل ایران 500 نسخه فروش نمیرود، این یعنی فاجعه. مردم به برنامههای سطحی و سریالهای بیارزش عادت کردهاند و از کتاب غافل هستند. فرهنگ غنی ما نباید اینگونه سرنوشتی داشته باشد. بزرگان ما را دنیا میشناسند ولی خودمان نمیشناسیم. من چه بگویم که فعلا شرایط ایدهآل نیست ولی من نگران وضعیت هستم.
از همه چیز گفتید، خیلی هم با احساس حرف زدید. امیدوارم کلماتی که روی کاغذ میبرم این حس و حال و غیرت شما برای فرهنگ ایرانی را انعکاس دهد، اما برای کلام آخر؟
من تمدن ایران و مردم ایران را دوست دارم و دغدغه آن را دارم. امیدوارم همدلیها بیشتر شود، ضابطهها جای رابطهها را بگیرد و جوانان ما هم بیشتر از قبل سراغ هنر بیایند و سراغ بلاهایی چون اعتیاد نروند. این اعتیاد جوانان ما را خراب کرده و باید فکری به حال آن کرد. جوانانی که درگیر اعتیاد باشند و فرهنگ خود را نشناسند بهترین امکان برای کسانی هستند که برای سرمایههای ایران چشم دوختهاند
منبع: روزنامه ایران